(عکس) ذوق زدگی مردم از دیدن علی دایی در شب برفی
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۶۵۷۱۲
چند روز قبل و در شرایطی که برف شدیدی در تهران میبارید، علی دایی در زمان خروج از محل کارش با ترافیک شدید خیابانها مواجه شد.
این موضوع باعث بسیاری از افرادی که در ترافیک گرفتار شده بودند، از خودروهایشان پیاده شده با علی دایی عکس یادگاری بگیرند.
منبع: همشهری آنلاین
tags # علی دایی سایر اخبار اسرار ازدواج در انسانهای اولیه؛ روابط جنسی گروهی چگونه از بین رفت؟/ اولین ازدواج تاریخ کی و کجا انجام شد؟ «همای سعادت» در خانه ایرانیها؛ قیمت پرنده هما در ایران چقدر است؟! (ویدئو) تصاویر عجیب از بزرگترین مار جهان؛ حمل مار پیتون غولپیکر توسط بیل مکانیکی! (ویدئو) صحنه ترسناک شکار گوزن توسط اژدهای کومودو.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: زیسان
کلیدواژه: علی دایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۶۵۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روز برفی ؛ مرتضی پاشایی و محمدرضا گلزار
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
چشام و می بندم میخوام هر چی غصه ست بمیره
که تو خواب یکی از تنم عطر تو رو پس بگیره
نمیشه نمیشه
عزیزم نمی دونی عشقت چقدر سینه سوزه
چه سخته آدم چشم به تاریکی شب بدوزه
همیشه همیشه
شبا بیدار و روزا خیره به عکست این شده کارم دیگه طاغت ندارم
دلم می خواد یه جایی اونور دنیا خودم و جا بذارم
آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره خیلی دلم می گیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من خیلی دیره
یه آدم چقدر طاقت غصه داره
چه جوری میشه خنده روی لب ها بذاره دوباره دوباره
به جایی رسیدم که با هیشکی حرفی ندارم
نباشی من هیچ حسی به روز برفی ندارم
نمی خوام بباره
شبا بیدار و روزا خیره به عکست این شده کارم
دیگه طاغت ندارم دلم می خواد یه جایی اونور دنیا خودم و جا بذارم
آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره خیلی دلم می گیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من خیلی دیره